تو از تمام بدیهای من خبر داری
عجب! که بر منِ بی پا و سر نظر داری
مرا رها کن و از نامِ ننگِ من بگذر
تو که هزار عاشقِ از من نجیب تر داری
نگو که قصهی تلخی است شیعیان تو را
نگو که از همهی ماجرا خبر داری
میان همهمههامان تو را رها کردیم
اگر چه در همه احوالمان اثر داری
چقدر شاعر این شعرها گلایه کند
که شاید از رخ نیکوت، پرده برداری
اگر چه خاکم و دور از وجود خورشیدم
مباد سایهی مهر از میانه برداری
بیا که ساعتِ دل، خواب مانده در شبِ تار
کِی است وقتِ قراری که با سحر داری؟
از این زمانهی غربت، غروبِ تنهایی
گلایه پیشِ که گویم، تو بیشتر داری
چطور از من و این خاطری که محزون است
توقع غزل و شعرهای تر داری؟
سلام مهدی جان
این یکی هم مثل تموم شعرات قشنگه
ارزش کارات به اینه که شعر هات واسه ...
التماس دعا
ممنون لطف داری
انتقادها رو جای دیگه کردم.فقط اومدم بگم دست مریزاد.همین
بله، مستفیض کردی قبلا. بازم دستت درد نکنه که اومدی
با قطره اشکی پر از انتظار سلام.
با تشکر. بسیار زیبا بود. امیدوارم مثل گذشته(آبان۸۷)ُ شاداب سرزنده و سلامت باشید.
به رسم جنبش اینترنتی تبلیغ نام مبارک امام زمان(ع) شما رو با نام نارسیس لینک میکنم.
در صورت امکان من و با نام پیوند با امام عصر(ع) لینک کنید.
با تشکر. التماس دعا.
در آرزوی ظهور تکسوار.
ممنون چشم
یک شب به آسمان خیالم عبور کن/ شعر مرا به نیم نگاهی مرور کن/ دلمرده ام قبول! تو اما مسیح باش/ یک جمعه هم زیارت اهل قبور کن...
بیا که ساعتِ دل، خواب مانده در شبِ تار
کِی است وقتِ قراری که با سحر داری؟
خیلی بیت زیبایی بود
حس عجیبی میده به آدم
سلام مهدی جان
شعر خوبی است. و البته می تواند خوب تر هم بشود. شاید قدری وسواس روی انتخاب کلمات و تصاویر بتواند شعر را متحول کند. ریتم شعر اجازه مانور زیادی به شاعر می دهد و قدری توجه می تواند به یک شعر خوب تبدیل شود. در مصراع دوم : (عجب ... ) همین جوری به نظرم رسید بنویسی (چگونه بر من یک لاقبا نظر داری). برخی مصرع های دیگر هم نیاز به نوازش دارند. مثل: که شاید از رخ ... و همین طور: اگر چه خاکم و دور ... کلمه وجود در این مصرع حشو است و باید حذف شود. مطمئنم شما می توانید شعرهای تر هم بسرایی.
سلام
با مطالبی جدید به روزم
سلام . احوال شما ؟
ببخشید این روزها عللوه بر افسردگی اینترنتی سرمم هم یه کم شلوغه ! به قول رضا امیر خانی نویسنده : مومن در هیچ چارچوبی نمی گنجد و به قول هم قطاری ها : تف بر ریا ! سرم گرم دنیا و آدماشه !
حالا با همه ی این اوصاف میدونم بهانه می تراشم برای نیومدنم !
قشنگ بود . خیلی قشنگ و مثل نوشیدن یه لیوان آب خنک وسط گرمای تابستون چسبید . دست مریزاد ...
بیا که ساعتِ دل، خواب مانده در شبِ تار
کِی است وقتِ قراری که با سحر داری؟
شاه بیت بود حضرت شاعر ...
دوباره سلام
راستش رو بخوایید می رفتم در زمانهای دور که سرم گرمتر بود و دلم جوانتر ! ولی کمی که عاقل تر شدم دیگر نرفتم . محافل خوبی نبود . محلی بود برای تامین ویتامین افرادی که کمبود تشویق داشتند !
توصیه میکنم شما هم نروید .
سلام
بریم سراغ نقد ادیبانه !
اقای استاد عروض و قافیه بفرمایید که مصراع2بیت2 سکت داره یا بنده با سکت می خونم
قصه ی تلخی است شیعیان تو را یعنی چی؟
تعبیر در همه احوالمان اثر داری زیباست
باید بیت5میامد بیت یکی مونده به اخر چون بیان دردودله
این بیت واقعا قشنگه:
بیا که ساعتِ دل، خواب مانده در شبِ تار
کِی است وقتِ قراری که با سحر داری؟
در کل تایید می کنم که قشنگه !
(درضمن احترام به استاد یادتون نره!!!!!)
زیاده جسارت
م.گ
آفرین کارات واقعا قشنگه..
به روزم
با قطرات اشکی مالامال از انتظار سلام.
به روزم! با مقالهای بسیار کوتاه و جذاب در مورد روند بهاییگری. و خبری موثق و خوشحال کننده از آینده.
در حقیقت مقاله ارائه شده، تلنگری است به خودمان تحت عنوان من و دشمن امام عصر(ع).
منتظر حضور سبزتان با ارسال نظرات سازنده.
در آرزوی پایان انتظار و نابودی مدعیان دروغین مهدویت.
سری به ما بزنید.
به به !خیلی زیبا بود!
دلم بوی عطر نرگس گرفت!
غربت غریبی اش را با اللهم عجل لولیک الفرج کم رنگ کنیم و ظهورش را ...
با قطرات اشکی مالامال از انتظار سلام!
بیا مهدی که دلهامان دگر تاب و تحمل را زِ کف داده است.
بیا جان را فداکردن، برای یک نگاه تو. بیا مهدی.
به روزم با مقالهای بسیار کوتاه، تحت عنوان روند بهاییگری(2)، که ادامه پُست قبلی است.
دوستان عزیز من: بشتابید تا دشمن پدر مهربانمان را بشناسیم و برای سرنگونی آنها چارهای بیندیشیم.
منتظر حضور سبزتان با ارسال نظرات سازنده.
در آرزوی پایان انتظار و نابودی فرقه ضاله بهائیت.
سری به ما بزنید.
به روزم.
ببببب
زیباست......
از همه بدی های من خبر داری......
به روز نمی فرمایید؟؟
به اضطرار انتظار میایستم و سلام میکنم.
کاش گفتن و شنیدن از تو، سهم همهی ثانیهها باشد.
و یادآوریات همهی دقایق را پُر کند.
و خدمت به تو انگیزهی همهی حرکتها شود!
کاش سینهمان صندوق صدقهای شود و قلبمان سکهای نذر سلامتیات.
کاش دردمان همیشه با توسل به تو آرام گیرد و دستمان جز به دعا برای تو به آسمان نرود.
کاش انتظار تو رنگی باشد که از نافرمانیات بازمان دارد؛
به روزم با متنی کوتاه تحت عنوان: از مادر مهربانتر!
به نظر شما کسی پیدا میشود که از مادر مهربانتر و دلسوزتر باشد؟؟؟
قضاوت با وجدان پاک شما.
منتظر حضور سبزتان با ارائه نظرات سازنده.
سری به ما بزنید.
بله.... تازه تر از تازه تری میرسد...
سلام
وبلاگ شما رو از پیوندهای وبلاگ یکی از دوستان پیدا کردم
شعرهاتون رو خوندم
من هم با یک شعر از خودم که البته میدونم بسیار ضعیفه به روزم
خوشحال میشم سری بزنید و نظر بدید.
منتظرتون هستم
التماس دعا
۲بار بروز شدیم و خبری از شما نیست.
با قطره اشکی پُر از انتظار سلام.
خطاب به مهربانترین عالم:
فدایت شوم!
مگر از دیده رفتنت، تو را از دلهای ما نیز برده است؟
آیا به ما اطمینانی هست که در هجوم تیرها، سینهمان سپر بلای تو باشد یا نه؟
من که به لذت یک گناه رهایت میکنم، کجا دلخوشی تو باشم که یاور داری؟
به روزم با طرح یک سوال. لطفا یک پاسخ منطقی با توضیح مختصر ارائه بفرمایید، چون بنیان بینش یک جوان ایرانی در میان است.
سری به ما بزنید.
. . .
زیبا بود برادر
زیبا
مرا ببخش که در این فرصت کم بدین جا امده ام
اما
دوباره خواهم آمد
پایدار باشی
. . .
یا حق
کماکان منتظر شما می مانم.
قلمی راندم بر این برگ سپید؛ شرمسارم زِ غلطهایش لیک؛ چشم دارم به حُسن نگاهی زِ عزیز !
---------------------------------------
من کجا دوری تو را یافتهام؟ یا کجا بسوی تو شتافتهام؟
من کجا از غم نادیدنت افسوس خوردهام؟ یا از اینکه همغم تو نیستم رنج بردهام؟
من سر خویش گرفتهام و دنیای خودم را ساختهام.
و این تویی که از یاد من غافل نمیشوی، نه من.
این تویی که خاطرت نگران من است، نه من.
خاک بر دهانم. گویی که تو محتاج منی.
وای بر من که هم قاصرم و هم مقصّر؛ نانت خوردهام و دل نازنینت را شکستهام.
به روزم با پاسخ این سؤال: «بزرگترین نعمت الهی در قرن 21 چیست؟»
این است اندیشهی یک جوان ایرانی.
نظر شما درمورد سؤال مطرح شدهی انتهای متن چیست؟؟؟؟
منتظر شما میمانم. لطفاً پاسخی منطقی ارائه بفرمایید.
سری به ما بزنید.
چه شود به چهره ی زرد من نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی...
غزل خوبی بود !
(مباد سایه ی مهر از میانه برداری ) باتوجه به پارادوکس قشنگی که برا سایه خورشید میشه در نظر گرفت و مهر میتونه ایهام خوبی هم اینجا داشته باشه از بیت های زیبای غزلتونه
موفق باشی
مراسم رونمایی کتاب
"لطفاً حرکت کنید"
مجموعه شعر مهدی تقی نژاد
شنبه 22/12/1388 ساعت 17
تهران،خیابان ولیعصر (عج)،ضلع شمالی بوستان ساعی، فرهنگسرای سرو،
تلفن 88881879
حضور ارزشمند دوستان شاعر و نویسنده را مغتنم می شماریم.
سلام آقا مهدی
استفاده کردیم برادر
پاینده باشی
یا علی
سلام
خیلی قشنگ بود
اینم محض آشنایی تقدیم به شما
دلی در خون نشسته دوست داری؟!
بگو قلبی شکسته دوست داری؟!
تو را ای عشق بی سر دوست دارم
مرا با دست بسته دوست داری؟!
به منم سر بزن