باز آی دلبرا!

    تا به حال پیش اومده خیلی حرف برای گفتن داشته باشید و بعد به جای اینکه بیشتر حرف بزنید، کلا پشیمون بشید و سکوت رو ترجیح بدید؟ ...


    ای هر چه هست، از نفس کبریاییت

    فخریه‌ می‌کنند شهان. بر گداییت

    عالم، مدار نقطه‌ی پرگار اذنِ تو

    بتها همه مسخر شأن خداییت

    آوای التهاب تو را می‌توان شنید

    در ناله‌های غربتِ شب‌زنده‌داری‌ات

    ای نور پشت ابر، بتاب و ظهور کن

    خورشید، بی‌قرارِ شبِ رونماییت

    کعبه سیاه پوش شد از بس نیامدی

    مروه، هلاکِ سعی تو و با صفاییت

    با اشتیاق، دیده به راهت نشسته‌ایم

    در کوچه‌های گم‌شده‌ی آشناییت

    دل‌ها شکست و بغضِ فرو خورده باز شد

    باز آی دلبرا که امان از جداییت